پادکست دوالیپا با حضور جنی با ترجمه فارسی

لینک پادکست در اسپاتیفای | mp3

 

ترجمه پادکست:

💙:خب بچها امروز جنی کیم اومده پیش من تا یه مکالمه خیلی خاص در مورد اوردن فرهنگ به صحنه داشته باشیم.جنی و من از زمان یه شو توی نیوجرسی با هم دوست شدیم و من خیلی میپرستمش و بخاطر همینکه به اپیزود پادکست این هفته دعوتش کردم و اونم اولین بارشه که داره یه مصاحبه ی پادکستی انجام میده.جنی حالت چطوره؟

💗:حالم خوبهه.خیلی برای این هیجان زدم .

💙:خیلی خوشحالم که پیشنهادمو قبول کردی.

💗:فقط بخاطر تو.الان من دارم میلرزم چون این اولین پادکستی یا یه همچین چیزیه که دارم انجام میدم.

💙:تو توی نیوزلند و کره بزرگ شدی.فکر میکنی چجوری میتونستی توی هر دو جا باشی اونم توی اون سن کم.مثلا حس کردی باید خودتو با اونجاها تطابق بدی یا باید برای جا افتادن تلاش کنی.تجربه هر دوتا جارو داری و برای تو نتیجه داشته.

💗:وقتی حرف سازگار بودن میشه واقعا میخوام از مامانم تشکر کنم.فکر کنم باید کامل توضیحش بدم.خب اسم‌ من به کره ای جنیه که خیلیم نادره چون من یه اسم کره ایه جداگونه ندارم.جنی یه اسم انگلیسیه که فقط به کره ای نوشته میشه.پس الان که به قبلا فکر میکنم،بنظرم مامانم همیشه این ارزو رو داشته که من فقط نباید فرهنگ خودمونو تجربه کنم و فقط توی کشور خودم زندگی کنم.بجاش هی توی دنیا سفر کنم و کسی باشم که ازاده که هر جایی بره.مثلا وقتی مهدکودک میرفتم و هفت یا هشت سالم بود دقیقا وقتی بود که مامانم بهم همش یاد میداد که دنیا چقدر بزرگه و فقط جایی که من الان هستم نیست و دنیا خیلی بزرگتر از ایناس.اره پس مامانم همیشه میخواست که من همچین چیزیو توی زندگیم داشته باشم و خداروشکر تونستم از چیزیه که جلوی چشمام بود لذت ببرم.و من خیلی خوش شانس بودم که یه دوست خوبو توی نیوزلند دیدم که منو به دنیاشون معرفی کرد و حالا که به عقب نگاه میکنم فکر میکنم این برام یه نعمت بود.

💙:این واقعا شگفت انگیزه منظورم اینکه خیلی خفنه چون حدس میزنم یجورایی مامانت تصور میکرده که تو یه زندگی داری که فقط محدود به کره نیست و بجاش کل دنیارو بگردی.

💗:اگه بخوام راستشو بگم بنظرم اول کارم بیشتر یه ساید نیوزلندی داشتم و اینجوری بودم که بذارین برم بیرون و بذارین قسمتی از اون دنیا باشم ولی وقتی بیشتر غرق کارم شدم و وقتی که بیشتر در مورد خودم و کشورم یاد گرفتم،چون اونموقع تو کره زندگی میکردم و توی استودیو کار میکردم،سایدای کره ایمو ببشتر رو کردم و فرهنگ کره توی موسیقی و شغلم بود انگار که با هم ادغام شدن و بزرگترین دلیلی که اومدم سراغ این مسیر موسیقی بخاطر این بود که وقتی توی نیوزلند بودم انتخاب کردم که به اهنگای کره ای گوش بدم و ارزوم این بود که موسیقی کره ایو بیشتر به دنیا نشون بدم چون من توی دنیایی زندگی میکردم که بین این دوتا فرهنگ بود و میدیدم که این داره اتفاق میفته و باهاش حال میکنم پس میخواستم در اینده این اتفاق برای بقیه هم بیفته و میخواستم قسمتی از این کار باشم چون حس میکردم میتونم اینکارو با زبان و سبک زندگی که قبلاً داشتم انجام بدم.

💙:میخوام به اون اولا و بلک پینک برگردم.من خیلی از سیستم کاراموزای کیپاپ خوشم میاد که در موردشم حرف زدی و فهمیدم که انگار یه چیز بزرگیه که توش برنامه های اموزشی دقیقه که توش خیلی چیزا در مورد موسیقی و رقص و حتی در مورد زبان و رسانه ها یاد میگیری و با این روش خودتو به دنیا نشون میدی و از اونجایی که تو این دوره رو گذروندی چطوری تونستی هویت خودت رو ما بین اینا حفظ کنی؟

💗:من در واقع اصلا موقع انجامش شکست نخوردم ولی کسایی که اهمیت حفظ کردن شخصیت و هویتشو توی سیستم کاراموزی میدونستن و الانم توی گروها هستن ناامید شدن.فکر کنم خیلیا توی این راه گم میشن چون تمرکز میکنیم که کسایی که براشون کار میکنیم رو راضی کنیم ولی خب در واقع مطئن نیستیم داریم اینکارارو برای کی میکنیم و چقدر در اینده رومون تاثیر میذاره چون اینکه چند ساعت نیست،مدت کارآموزیا چند سالن.یجورایی کاملا غرق زندگی توی لایف استایلی میشه که اونا واست تعیین کردن واسه همین من و دخترا…نمیدونم گفتنش بحث برانگیز باشه یا نه

💙: فکر نکنم مشکلی داشته باشه، مثل نجات یافتگان دهه پنجاه میمونه

💗: من و دخترا تلاش میکردیم صدا و شخصیت خودمونو پیدا کنیم اونم وقتی که با سی تا کارآموز دیگه باهم کار میکردیم و کمپانی هم دید که ما داریم تلاش میکنیم

💙: آره خیلی خاصه؛ اون الهام هایی که از دوران کارآموزیت داشتی و باعث شدن توی گروهی که امروز هستی باشی، چیا هستن؟

💗: اون وکال های مختلفی که کار میکردیم توی این مسیر خیلی کمکم کردن…یکی از مزایای کمپانی که داخلش بودم این بود که فقط از ما نمیخواستن که به کره‌ای آهنگ بخونیم بلکه به عنوان کارآموز کلی آهنگ پاپ کاور میکردیم و بعد از چند وقت باید آهنگ واقعی خودمون برای بلک‌پینک رو ضبط میکردیم، میتونستیم با زبان های مختلف کار کنیم، با ریتمای مختلف بازی کنیم و درواقع با تمام چیزهایی که روی آهنگ تاثیر

 

میذارن…راستش نمیدونم بیشتر از همه چه چیزی روم تاثیر داشت ولی یه سری چیزا که بیشتر باهاشون درگیر بودم…اشکالی نداره بگم؟

💙: البته، میتونی بگی

💗: میتونم بگم ما کرامپینگ و پاپینگ که ژانر های مختلف دنس هستن رو کار کردیم و اینو بگم که من اصلا بهترین آدم توی این دنسا نیستم

💙:‌ آره تو نمیتونی توی همه چیز عالی باشی

💗: ولی میدونی وقتی یه چیزی که توش خوب نیستی رو یاد میگیری و کار میکنی کم کم میفهمی توی چه نوع دنس و وکالی خوبی و به نظرم یاد گرفتن چیزای مختلف باعث شده تبدیل بشم به آدمی که امروز هستم

💙: آره خیلی قشنگ گفتی و فکر کنم این یه نکته مهم باشه برای کسایی که دارن گوش میکنن: یادگیری و امتحان کردن چیزای مختلف حتی اگه توشون خوب نباشی باعث میشه تبدیل بشی به کسی که میخوای بشی.

💙:من میدونم که یکی از دلایلی که تو رپر جنی شدی اینه که تو انگلیسی حرف میزنی

پس یه امضا داری برای خودت. مثل پارتای رپت توی اهنگایی که کاور کردین وقتی که کاراموز بودین.

و تو به وضوح توی نقش رپ خودت تو بلک پینک رشد کردی و بزرگ شدی.

خیلی از فن ها بخاطر همین دوستت دارن

حالا که این بخشی از هنرت شده، چه چیزایی تو رپ هست که بهت اجازه میده که اکتشاف کنی و با دنیا ارتباط برقرار کنی و چی توی ذهنت میگذره وقتی به ورس دوم خودت توی دی فور فکر میکنی؟

انگار که یه ادم دیگه میشی و کاملا فرق میکنی

💗:در واقع من اینو هیچ جا نگفتم. ولی من خودم اونو میخواستم. همونطوری که گفتی، ایده رپ بخاطر زبانی که باهاش کار میکردم اومد توی ذهنم و اینطوری بود که شروعش کردم.

اون موقعا که کاراموز بودم، فکر میکردم که این کاریه که باید انجامش بدم

و خیلی زیاد درگیرش بودم. وقتی دیبو کردیم، من توی ذهنم این بود که من دیگه رپر شدم.

تو ذهنم این بود که باید برم بیرون و خودم رو بخاطرش جر بدم:)

💙:جالبه

💗:بخش عجیبش این بود که موقع کاراموزی راجب پیدا کردن هویت یه نظری داشتیم. و وقتی دیبو کردیم، شیش تا اهنگ دادیم که من تو همشون رپ کردم. و توی زمان، من گیج شدم. چون هرچی میخوندم و اهنگ میدادیم، من اینو میفهمیدم که یه ساید بزرگی از من هست که میخاد بخونه و با وکالم بازی کنم. ولی قبلن انجامش نداده بودم و وقتشو نداشتم چون بهم گفته بودن که تو رپری و باید حتما رپ کنی.

 این یه دلیل بود که من از رپ بدم میومد یه زمانی. اینطوری بودم که این من نیستم. این اون چنیی که من توی ذهنم ساختم نیستم. من فکر میکدرم که نمیخام رپر باشم. پس یه زمان طولانیی بود که من دو به شک بودم و خودمو انکار میکردم. چون فکر مکردم که این راهی که خودم میخواستم برم نیست و برام انتخابش کردن. من یه زمانیو کار نکردم و فقط اهنگ گوش دادم. من به ویدیوهایی که اجرا میکردم و لایو میخونم نگاه کردم که ببینم ایا توی استیج از رپ کردنم لذت میبرم یا نه. و اونجا بود که قبول کردم که این یه بخشی ازمنهه. ولی یه بخش جدید از خودم کشف کردم. 

الان من خوش شانسم که میتونم انتخاب کنم که یه رپر خوب باشم یا بخونم. 

این برای من یه تغییره.

راستش من سورپرایز شدم از خودم. وقتی که لایو هامو دیدم، گفتم وااااو

💗:بلک پینک اولین گروه کیپاپ شد که هدلان کوچلا شدن.

میدونم خیلی هیجان انگیزه ازت میخام که احساستو راجب اون لحظات بگیدد. جه حسی داشت که فرهنگتون،موسیقیتون و تلاش یه عمر زندیگتون رو جلوی 250 هزار نفر حضوری و کلی ادم که پای تیوی میدیدن اجرا کردید؟؟

💗:اون بهترین و هیجان انگیز ترین چیزی بود که توی زندگیمون اتفاق افتاد. این وسط تورمون بود . و یه چالش برامون بود که براش اماده بشیم. ولی، برای من، سختترین بخشش این بود که چون ما چهارسال پیش توی ساهارا انجامش دادیم، ایده ای ندالشتم که الان چطوریه.

فکر میکردم که یه فستیواله که مردم میان و اگه موزیکتو دوس داشتن باهاتون میرقصن. 

و بعد چهار سالل، هدلاین بودن اینطوری بود که نمیتونستم باور کنم.من با اعضا نشستم و بهشون گفتم: گایز، این داره انجام میشه.

ما اونسالی که اجزا کردیم، اریانا رو دیدیم که هدلاینه

الان خودمون اینجاییم و انجامش میدیم! 

این باحال بود 

ولی

من میدونستم که یکمی انتظار داشتم، خیلی فشار روم بود. فکر کنم اولین بارم بود که بعد ازینکه از استیج اومد پایین گریه کردم.

خیلی لحظات احساسیی بود. من خیلی به خودمون و تلاشمون و اینکه فن ها کلی خوششون اومد افتخار کردم. اونجا خیلی احساسات بود.

💙:خیلی هیچان انگیزه. همونطوری که گفت،طی چهار سال از ساهارا به استیج اصلی رسیدین. خیلی براش زحمت کشیدین و خیلی تاثیر گذاره. 

💗:در واقع، ما خیلی متشکریم. و میدونیم که چقدر معناداره که چهارتا دختر که از دنیای متفاوت، یه گروه بشن و بعد از سالها تلاش برای چیزی که دوسش داریم، رسیدیم به استیجی که ارزوشو داشتیم و تو فانتزیامون میدیدیم که بزرگ بشیم و اجرا داشته باشبم اونجا.

 

فکر کنم رویامون واقعی شد. و ما خیلی تلاش کردیم که فرهنگ کره رو بیاریم روی استیج. و ازین بابت خیلی خوشحالیم. صحنمون یه معماری کره ای بود. و طراحی سقفمون هم از یه فرهنگ کره ای بود و ما لباسای سنتی کره ای ( هانبوک) پوشیدیم. 

ما خیلی علاقمندیم که فرهنگ کره رو توی استیجامون بیاریم . مخصوصن کوچلا 

چون میدونیم که چقدر استیج بزرگیه

و چقدر کار بزرگیه که از جایی که شروع کردیم و به اونجا رسیدیم که نمیدونم حتی چقدر ادم اونجا مارو دیدن 

من توی اعداد خوب نیستم

💙: این خیلی خیلی خیلی جذابه که اینا براتون اتفاق افتاده،میخوام راجع به یکی از چیزایی که از دیدنش خوشم میاد یعنی ویدئوهای ساندچک بلک‌پینک ازت بپرسم چون هرچهارتاتون توی ساندچک باهم خوش میگذرونین و حال میکنین اونم بدون هیچ استرس و فشاری برای اجرا…میشه منو ببری به اون لحظات و بگی که با بقیه اعضا چطور میگذره؟

💗: راستش اول شروع تور، من هر روز به اجرای ساندچک میرفتم و یجورایی انگار کار زیادی بود؛ درواقع یعنی یه تایم جذاب قبل از اجرای اصلی و این یعنی زودتر بیدار شدن ولی بعد متوجه شدم که چقد مهم و باحاله چون برای اجرای اصلی آمادت میکنه یجورایی اجازه میده که انرژیت با طرفدارا ارتباط برقرار کنه و هرچقد ساندچک های بیشتری انجام دادیم متوجه شدیم که خیلی بهمون خوش میگذره چون آهنگایی رو میخونیم که توی ست لیست اصلی نیستن و چهره واقعی بلک‌پینک رو قبل از اینکه بلک‌پینک بشه، نشون میدیم

💙: قبل از اینکه بلک‌پینک بشین…دقیقا

💗: و خوشبختانه طرفدارا از دیدن دیوونه بازیا و رفتارای نوجوانانمون خیلی خوشحال میشن؛ آره واقعا باحاله

💙: خب حالا بعد از این همه سال با چه چیزایی از همدیگه خیلی حال میکنید؟ و چه چیزایی رو همچنان دارین از هم یاد میگیرین؟

💗: توی تایم کرونا، درگیر کارای سولو هامون شدیم و فکر کنم دیدن اینکه هرکی به کارای خودش رسیدگی میکرد، خیلی چیزا بهم یاد داد و راه های زیادی برای احترام گذاشتن بهشون به عنوان آرتیست، بهم نشون داد چون ما همیشه باید با این موضوع که چطور کارارو گروهی انجام بدیم سروکله بزنیم ولی دیدن اینکه هرکس برای خودش تصمیم میگیره خیلی باحال و جالب بود

💙: خیلی از زندگیتون به طرفدارا مربوط میشه، زندگیتون به عنوان کارآموز ضبط و پخش شده و بلک‌پینک الان نمیتونه بدون استقبال طرفدارا فرودگاه رو ترک کنه…شما میتونین خیلی از چیزای مربوط به خودتون رو با دنیا و طرفدارا به اشتراک بذارین ولی بازم نمیتونین که همه چیزو بهشون بگین…حالا چه مواقعی پیش اومده که حس کردی داری از طرف مردم قضاوت میشی و برداشت اشتباه میکنن و آرزو کردی که ای کاش میتونستم بهشون توضیح بدم؟

💗: موقع شیوع کرونا و حتی الان یاد گرفتم که از بدنم مراقبت کنم و خیلی چیزا راجع به خودم، سلامتیم و کار عضله‌هام یاد گرفتم و اینکه بازوهام چقد انعطاف پذیرن و برای هر کدوم از جزئیات وقت گذاشتم و دقیقا بخاطر این شروع شد که من توی اجراها به خودم آسیب زدم و نسبت به بقیه دخترا زندگیم پر از استرس بود و یجورایی انگار دوباره گیر کرده بودم؛ بعد فهمیدم آره من تو دوران کارآموزی به جای اینکه یاد بگیرم چطور سلامتی بدنمو حفظ کنم به جاش یاد گرفتم چطور بهترین دنس رو انجام بدم و انگار حس کردم طرفدارامو ناامید کردم و یه جاهایی از زندگیم نشون میداد که من تمام تلاشمو نمیکنم ولی هیچ وقت فرصتی پیش نیومد که بتونم اینو بگم، من نمیدونستم که چطور بدنمو کنترل کنم و اونطور که باید ازش استفاده کنم و درکل تمام تلاشمو نمیکردم…میدونی که بعضیا با کفش پاشنه بلند خوب کنار میان و حالا من کوتاه ترین فرد گروه هستم ولی نمیتونم خوب با کفش پاشنه بلند کار کنم درواقع انگشتام برای کفش پاشنه بلند ساخته نشدن و با وجود اینکه خیلی تلاش کردم و حتی بعضی وقتا وقتی خیلی سفر میرم و بدنم و پاهام خسته میشن اگه بخوام با پاشنه بلند برقصم تعادلم خیلی میاد پایین چون میدونم واسم راحت نیست و این چیزیه که میخواستم به طرفدارا بگم که من الان جایی هستم که هنوز دارم درمورد خودم یاد میگیرم و اجازه بدین از این به بعد کسی باشم که درمورد خود واقعیم بهتون بگم

💙: خیلی قشنگه…حالا جدا از بلک‌پینک، شخصیتت رو چطور توصیف میکنی؟ منظورم اینه جنی که نخواد به فکر اجرا کردن و موزیک ساختن باشه، چه شخصیتی داره؟ شخصیت دیگه‌ی تو چیه؟

💗: راستش فکر کنم یه آدم خرخونم، یعنی گفتنش بده؟

💙: نه

💗: من واقعا باور دارم که این شخصیت منه…وقتی درگیر کار نیستم واقعا عاشق یادگیری چیزای جدید و امتحان کردن چیزای نو هستم…و اصلا ممکنه یهو پاشم برم کلاس شعر و شاعری یا یهو برم زبان فرانسوی یاد بگیرم، یجورایی دوست دارم خودمو بسپارم به محیط جدید شاید بخاطر نحوه بزرگ شدنم باشه و خب خیلی دوست دارم با محیطی که داخلشم سازگار بشم

💙: آره منم دقیقا اینطوریم و به نظرم خیلی مهمه که کنجکاو باشی و بخوای چیزای جدید یاد بگیری و منم دوست دارم چیزای جدید یاد بگیرم؛ برم تئاتر، به یه موسیقی متفاوت گوش کنم، کتاب بخونم و هرکاری دلم میخواد انجام بدم و یجورایی دوست داری که تو جوونی تجربه های جدید کسب کنی و هلت بده به سمت یه مسیر عالی…جنی خیلی ممنون، صحبت کردن باهات فوق‌العاده بود

💗: خدای من، باعث افتخارمه

💙: دلم میخواد مکالمه رو با پرسش درمورد یه لیست که برای مهمونام هست، تموم کنم و با توجه به اینکه گفتی مثل من خیلی به پیلاتس و یوگا علاقه داری و بخاطر اینکه تو همیشه توی مسیر هستی، اگه باشگاهی برای استفاده نداشته باشی پنج تا روش برای حرکت دادن بدنت بگو

 

ترجمه از Kimia , Asal , Amir

تیم ترجمه @BLACKPINK4